امشب، اتفاقی و صحبت و من نگفتم نتونستم

ساخت وبلاگ

حسم این بود حست خوبه نخواستم خرابش کنم

ببخشید نتونستم, بهت بگم 

شاید شاید ببینمت بهت بگم

 

نقشه اون چشماي معصوم لحظه لحظه روبه رومه

نيومد روي زبونم که بگم بي تو چي هستم
که بگم ديوونتم من زندگيمو به تو بستم
شايد اون جوري که بايد قدرتو من ندونستم
حرفايي بود توي قلبم من نگفتم, نتونستم,

تو رو ديدم مثل آيينه توي تنهايي شکستي
من کلامي نميگفتم که برام زندگي هستي
نميدونستي که چون گل توي قلب من شکفتي
چشم تو پر از گلايه اما هرگز نميگفتي

من به تو هرگز نگفتم, باتو بودن آرزوم
نقشه اون چشماي معصوم لحظه لحظه روبرومه

سینه مالال غم اما دلی بی کینه دارم...
ما را در سایت سینه مالال غم اما دلی بی کینه دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9boghzedamavand1 بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:23