Ballad of cable hogue 1970
سپس برای تسلی و عشق پیکی برایت می فرستد، چه اندوهی روح آزرده تو را شکنجه می دهد.
در ژرفای غم های تو، بار شکوه محبت آسمان را کشف کنیم ...
بدون عشق آدم بدجوری تنها میشه ...
شاید شیادی می کرد، ولی به همه می گفت، از فقیر و غنی یکسان اخاذی می کرد ...
اکنون شن هایی او را پوشانده است که با آنها جدال کرده بود و دوستشان می داشت و حال او به رودخانه ی بی پایان پیوسته است و بدان که او در اینجا زندگی کرد و مرد ...
او هیچ گاه به کلیسا نرفت، نیازی به رفتن نداشت، تمام صحرا کلیسای جامع او بود ..
برچسب : نویسنده : 9boghzedamavand1 بازدید : 133