جمعه ی تعطیل و باز تعطیلی بعدش

ساخت وبلاگ

بعد مدتها رفتیم باغ حج عل..ی
گریه و اشک خاله زه..ره دلمو لرزوند و چقدر خوشحال شد ما رفتیم اونجا
میگفت از ته دل خیلی خوشحال شده
مامان بزرگ با تمام مخالفت ها و عرب ستیزی خانواده داره راهی خانه خدا میشه
ان شالله سفرش بی خطر.‌

تو باغ حج عل..ی با آقای ام...ینی آشنا شدیم
جالب بود یه مکانیک البته مکانیک سابق اینقدر خوب و مسلط صحبت کنه. خانمش هم خیلی خوب صحبت میکرد.
سه تا بچه مو بورشون هم ناز بودن. خدا حفظشون کنه. ماشالله


دیگه هر چی تلاش کردم که اردو را نرم نشد
البته روزشا واس من تغییر دادن نرم بی معرفتیه
مکان هم شد سم..یرم
هوا اونجا ختکتره ولی چقدر خنکتر 

کلا دیروز صحبتا و اتفاقا پیرامون دنیای عرفانی و خارج از تصور انسان بود. 

سینه مالال غم اما دلی بی کینه دارم...
ما را در سایت سینه مالال غم اما دلی بی کینه دارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9boghzedamavand1 بازدید : 170 تاريخ : شنبه 15 تير 1398 ساعت: 22:48