شب اول روبرو شهید حججی رفتیم
توی پارک
حسش خوب بود ولی نسل جوون
بی هدف، توی گروه های ده و چند نفری
که ارامش را از خودشون، شهر و اطراف گرفتن
و نیروی انتظامی که ظاهرا کاری بهشون نداره
و جای تعجب
ما که با خانواده بودیم و دوتا مرد جمع کردیم رفتیم
البته یه وقتی من جوش آوردم به خاطر فحشاشون که اگر نبود بزرگترم یه کاری دست خودم یا اونا میدادم
و تاسف خوردم
و تاسف خوردم برای وضعیت فرهنگی کشور
چند روز پیش برای فرهنگ سینما و فیلم های پر فروش حرص خوردم
یک نفر گفت نگاهت را درست کن
مردم باید بخندن
گفتم خندیدن خوبه ولی به هر دلیلی؟
سینمایی که شوخیا جن...سی و فحش دادن توش شده افتخار را باید تخته کرد
پلان دوم.شب دوم
پشت بوم
سرد ولی بی دلهره
منقل و چایی اتیشی
راز و نیاز
با معبودی که خستش میکنم
قول میدم تعهد میدم و ...
و چقدر ویسا شهید چمران خوبه ....
بعد مدتها پنج شنبه میخوام وضعیت بذارم
ان شاء الله و موضوعش ....؟؟
برای کاری واجب ساعت دوازه امروز باید برم چادگون
شاید نرم
نمی دونم
کاش روزم باطل نشه اینجوری و بعد اذون برسم
از دی جی کالا یه عالمه کتاب خریدم
مغازه خودکشی و خاطرات یک مغ هم داخلشه
منتظرم برسن
اهان یه دمنوش ساز هم خریدم
نمایشگاه کتاب تهران بیاد. دوست دارم برم امسال بعد این چند سال کرونا
[ شنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 9:54 ] [ همیشه عاشق ] [ ]
سینه مالال غم اما دلی بی کینه دارم...برچسب : نویسنده : 9boghzedamavand1 بازدید : 135